نیازهای روز و مطالب ویژه
سخنی از جول اوستین
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:20 | بازدید : 157 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

خداوند افرادی را وارد زندگی شما می‎کند تا شما همانند معجزه‎ای آن‏ها را به سوی
سرنوشت‏شان سوق دهید. به نسبتی که شما آن‏ را بالا بکشید، خودِ شما بالاتر می‎روید.

به نسبتی که نیازهای آن‏ها را برطرف کنید، خداوند نیازهای شما را برطرف می‎کند.

خلاف این امر هم صادق است.
اگر شما حاضر نیستید زمانی را به دیگران
اختصاص دهید، دیگران هم زمانی را به شما اختصاص نمی‏دهند.

اگر شما تنها به تحقق رویای خود می‏اندیشید و حاضر نیستید دیگران را در مسیر
رویاهای‎شان یاری کنید، در نقطه‎ای گیر خواهید افتاد و جلوتر نخواهید رفت.

اگر می‏خواهید به حداکثر توانایی خود دست یابید، به دیگران کمک کنید که آن‎ها نیز
به حداکثر توانایی‎شان دست یابند.

این موضوع دقیقاً همانند یک بومرنگ عمل می‎کند.
هنگامی که دست دیگران را می‎گیرید و بالا می‏کشید، عمل خیر شما به خودتان
برمی‎گردد. به همین علت وقتی کار خیر انجام میدهید مغز شما ده برابر بیشتر با ترشح دوپامین به شما پاداش میدهد و شما حس سرخوشی دارید

برچسب‌ها: جول اوستین ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نامه یک دانش آموز روستایی به روزنامه خراسان
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:19 | بازدید : 155 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

" سلام، من یک دانش آموز هستم که در یکی از روستاهای کلات تحصیل می کنم. چوب های قدیمی سقف منزل مسکونی مان شکسته است. دیشب که با مادرم حساب و کتاب می کردیم، هزینه عوض کردن چوب ها، پلاستیک، کارگر و استاد کار و میخ و سیمان و یک شعله برق یک میلیون و چهارصد هزار تومان شد.
مادرم لبخندی زد و گفت :«پسرم اگر امسال زمستان ،سقف خانه یاری کند و پایین نیاید تابستان سال آینده ان شاءا... درستش می کنیم .» اما من می دانم که سقف خانه ما فرو خواهد ریخت و هر شب با این وحشت در حالی که به سقف چوبی خیره شده ام به خواب می روم.
اگر برف ببارد کارمان تمام است.
می دانم که تابستان آینده هم بهانه ای برای دلگرمی من است . دو سال است که صدای چکه های آب در لحظه درس خواندن ذهنم را به خود مشغول می کند . از گذاشتن بشقاب زیر چکه ها و تند تند پر شدنش خسته شده ایم . از کشیدن پلاستیک روی فرش کهنه مان خسته شده ایم .
مادرم چند روز قبل به یکی ازاعضای شورای روستا این موضوع را گفته بود، اما در جواب مادرم گفته بودند بودجه ای برای این کار نداریم . این داستان مشترک من و تعداد زیادی از مردم این روستاست . کم کم فصل سرما نزدیک می شود و همکلاسی هایم که لباس گرم ندارند، مثل من هر روز در سرما می لرزند . در کلاس درس هر روز این سوال را در حالی که دست های مان از شدت سرما سیاه شده اند از خود می پرسیم :« زور سرما بیشتر است یا اصرار ما به درس خواندن ؟» هیچ کدام از ما نمی دانیم چند سال دیگر می توانیم دوام بیاوریم .
این واقعیت روستای ماست .این جا رودخانه هست، هوای پاک هست ،بوی نان گرم تنوری و صدای زنگوله گوسفندانی که از چرا
بر می گردند هم هست . اما طعم تلخ تنگدستی بر تمامی این دلخوشی ها می چربد . اگر چه می دانیم برف ، رحمت است ولی هرشب هراس از سرما و فرو ریختن سقف خانه هایمان ما را وادار می کند که برای نباریدن برف دعا کنیم . هر روز دعا می کنیم کاش یک نفر بیاید و ما را از این زمستان به سلامت بگذراند .من مطمئنم که اگر خیران گرامی مشکل ما را بدانند قطعا با ما همراه خواهند شد .

برچسب‌ها: نامه ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سندروم سیندرلا
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:18 | بازدید : 140 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

سندروم سیندرلا به معنی نداشتن استقلال مالی و وابستگی مالی، عاطفی، فیزیکی زنان به مردان است.
کسانیکه با این سندروم و عقده دست و پنجه نرم می‌کنند، افرادی هستند که تفکر غالب و هدف آن‌ها از ازدواج فقط فراهم شدن خواسته هایشان و رسیدن به کمبود‌های زندگی است.
بعضی دخترها برای ازدواج، چشمان شان را میبندند و در ذهن شان منتظر فردی سوار بر اسب سفید و کالسکه ای از طلا هستند.
به راستی آیا چنین رویایی پایان خوشی دارد؟

_ستاره زن هالیوود تماشای «سیندرلا» را برای دخترش ممنوع کرد

بنابر اعلام ایندیپندنت، «کایرا نایتلی» در جدیدترین مصاحبه اش گفته که دخترش (ادی) اجازه ندارد «سیندرلا» را که در سال ۱۹۵۰ منتشر شده، ببیند چراکه شخصیت سیندرلا در انتظار یک مرد ثروتمند است تا او را نجات دهد.

او گفته: «من حقیقتا این اثر را دوست دارم اما این موضوعی است که واقعا اذیتم می کند؛ من با پیامی که این کارتون می خواهد به دخترم بدهد، مخالفم.»


_آسیب های مبتلا شدن به این سندروم

کسانی که با این سندروم و عقده دست و پنجه نرم می کنند، افرادی هستند که تفکر غالب و هدف آن ها از ازدواج فقط فراهم شدن خواسته هایشان و رسیدن به کمبودهای زندگی است.

این کمبودها می تواند خودروی گران قیمت، شغل مناسب یا به زبان ساده تر بودن در انتظار فردی باشد که چشم بسته آن ها را به کاخ آرزوهایشان برساند. این افراد تنها ملاک شان برای معرفی یک خواستگار خوب، برآورده شدن آرزوهایشان است و چشم شان را روی دیگر مسائل مهم زندگی از جمله سن، فرهنگ و تفاهم می بندند

_برای خوشبختی باید تلاش کرد
نکته مهم این است که خانواده هم نقش مهمی در شکل گیری این رویا دارد. بعضی والدین از کودکی در گوش دختران شان می خوانند: «کی میشه عروس بشی تا خوشبختی تو رو ببینیم».

به دخترانتان آموزش دهید برای خوشبخت شدن نباید منتظر فردی از غیب باشند تا آن ها را به ساحلی امن برساند
بلکه باید خودشان تلاش و به خوشبخت بودن فکر کنند نه خوشبخت شدن.


_نحوه مقابله با سندروم سیندرلا
مقابله با سندروم سیندرلا از تربیت فرزندان شروع می شود

باید به بچه ها بیاموزید استقلال ارزشمند است و چنان چه فرصت مستقل شدن پیش آمد، باید از آن بهره گرفت.
دخترها را از کودکی تشویق کنید که مسئولیت پذیر و در گام نخست به دنبال رفع مشکلات شان بدون وابستگی به دیگران باشند.

توجه داشته باشید که معنی خوشبخت بودن داشتن آرامش است نه آسایش.
چه بسا زندگی هایی که آسایش بسیار زیادی دارند اما دلشان برای داشتن لحظه ای آرامش لک زده است.
با واقع بینی به دنبال زندگی سالم باشید.

برچسب‌ها: سندروم ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دربرابر آزار زنان بی تفاوت نباشید
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:18 | بازدید : 142 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

من یک نابینا هستم.

بعداز ظهر بود،حوالی ساعت 5
باید میرفتم سمت غرب تهران
عصا و عینک دودیم رو برداشتم و به سمت ایستگاه مترو حرکت کردم

تو مسیر چند پسر رو دیدم که دنبال یک دختر افتاده بودن و با متلک و خوشمزگی هاشون داشتن اونو اذیت میکردن!
دختر سعی میکرد راه رفتنش رو تندتر کنه اما اون پسرها ولکن نبودن!
دخترک مظلوم به نظر میرسید
و شاید این مظلومیت باعث میشد بیشتر اذیتش کنن
از کنارشون رد شدم و توجهی به این اتفاق نکردم

"چون من یک نابینا هستم"

بعد از پایین رفتن از پله های مترو چند دقیقه ای منتظر موندم تا مترو رسید
مثل همیشه شلوغی بیش از حد.
به زحمت سوار شدم و خودمو به گوشه ای رسوندم

خانوم جوانی به همراه دختربچه کوچکش هم سوار شد!
اولین ایستگاه رو که رد کردیم متوجه شدم یک پسر جوون داره دستشو به اندام اون زن میکشه!اون خانوم هم از ترس آبروش ساکت بود!پسر که سکوت زن رو دید جرأتش بیشتر شد وکاملا به اون چسبید!زن بیچاره ساکت و بدون حرکت ایستاده بود!
متوجه شدم اون خانوم میخواد جاش رو تغییر بده اما شلوغی مترو مانع این کار شده بود!
چند بار با دستش گوشه چشمش رو پاک کرد
فکر کنم داشت اشک چشمشو پاک میکرد.
من ساکت یک گوشه ایستادم و چیزی نگفتم...

"چون من یک نابینا هستم"

بعد از پیاده شدن از مترو و بالارفتن از پله ها سوار تاکسی شدم تا الباقی راه رو طی کنم!درکنار من یک مرد حدود پنجاه ساله نشسته بود و در کنارش دختری جوان!
موبایلم زنگ خورد و منم مشغول حرف زدن با گوشیم شدم!
یه لحظه متوجه شدم که اون آقا داره خودشو به دختر کناریش نزدیک میکنه!دخترخانوم سعی میکرد خودشو جمع کنه اما مگه یک تاکسی چقدر جا برای قایم شدن داره!
دختر جوان از راننده تاکسی خواست که ماشین رو نگه داره
مطمئن بودم به مسیرش نرسیده و فقط به خاطر آزار اون مرد مجبور شده زودتر پیاده بشه
سعی کردم به روی خودم نیارم.
"چون من یک نابینا هستم"

 

برچسب‌ها: ازار زنان ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


به سلامت روان‌تون اهمیت بدید.
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:17 | بازدید : 163 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

غمگین‌ترین آدم‌هایی که دیدم، کسانی بودن که کل زندگی‌شونو صرف رسیدن به یه هدف مشخص کرده بودن، چیزهایی مثل گرفتن فلان مدرک تحصیلی، پیدا کردن شغل دلخواهشون، ازدواج با فرد مورد علاقه‌، خرید خونه، ماشین یا مهاجرت از ایران...

یه عمر برای رسیدن به این اهداف دوییده بودن، خستگی ناپذیر جلوه می‌کردن، پر از شوق بودن، یه نیروی محال توی وجودشون بود، تقریبا خیلی از همین آدم‌هارو می‌شناسم که به اهدافشون رسیدن
با رسیدن به اون اهداف فکر می‌کردم الان خوشحال‌ترین آدم‌های روی زمین هستن ولی ...
ولی خسته بودن، خوشحال بودن اما خسته
خوشحالیشون کوتاه بود و خستگی‌شون طولانی.

یکی از همین آدم‌هارو بعد از یه مدت، اتفاقی دیدم، موفق شده بود، ازدواج کرده بود و درآمد خوبی هم ‌داشت، موفق بود اما خوشحال نبود، نمی‌دونست باید چیکار کنه، بلد نبود جشن بگیره، بلد نبود عاشقی کنه.
هیچ سرگرمی ای نداشت. نه شناختی از هنر و ادبیات داشت و نه استعداد ورزشی...
می‌گفت من تا رسیدن به هدفم می‌دونستم باید چیکار کنم اما الان نمی‌دونم باید چطور زندگی کنم. راست میگفت اون فقط بلد بود کار کنه.

همیشه درباره موفقیتش حرف می‌زد
درباره‌ی اینکه بیشتر تلاش بکنه. کمتر خرج بکنه، کمتر تفریح بکنه، بیشتر کار بکنه، کمتر بخوابه، بیشتر پول جمع بکنه
اون هیچ برنامه‌ای برای بعدش نداشت
موفقیتش ضامن خوشحالی و خوشبختیش نشد.

این قصه‌رو تعریف کردم برای اینکه بگم خودتونو به یه هدف گره نزنید
همیشه برای بعدش برنامه داشته باشین

خودتونو محدود نکنید، موفقیت یکی از هزاران عاملیه که می‌تونه خوشبختتون بکنه. نمی‌گم کار نکنید، کار بکنید اما نه توی اوقات فراغت، زمانمند و به اندازه کار بکنید

تا می‌تونید برای خودتون سرگرمی‌های خوب ایجاد بکنید.
فیلم‌های فاخر ببینید.
ادبیات داستانی بخونید
سبک‌های مختلف موسیقی رو بشناسید بعد گوش کنید لذتش با شناخت سبکش دوچندان می‌شه

ورزش کنید، آواز بخونید، بزنید زیر گریه، با صدا بخندید.
با هیجانتون بازی کنید تا آدرنالین ترشح کنید
تا می‌تونید بدویید، اونقدر که تپش قلب بگیرید.

تپش قلب بهتون یادآوری می‌کنه که زنده‌اید که آدمیزاد به پویندگی زنده‌س.

زمان برای آدم‌های افسرده به کندی و برای آدم‌های مضطرب به تندی می‌گذره اما برای آدم‌هایی که سلامت روانی بالایی دارن نه کند و نه تند، فقط در حال عبوره...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


داستان پدر ژاکت پوش
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:16 | بازدید : 162 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

پدرم ژاکتی داشت که سال‌ها می‌پوشیدش و همان‌طور که با غرور روی چوب‌لباسی براندازش می‌کرد از تمام سال‌هایی می‌گفت که این ژاکت همراهش بوده
سال‌های زیادی نگذشته اما شیوه‌ی مصرف پوشاک نسل ما انگار فرسنگ‌ها با آن دوران فاصله دارد.

فعالان محیط زیست می‌گویند علاقه‌ی شدید ما به مُد یا پوشاک فوری (Fast Fashion) و ارزان هر روز بیش از پیش در حال آسیب‌رساندن به محیط زیست است و صنعت پوشاک را به دومین صنعت آلوده‌کننده بعد از صنعت نفت تبدیل کرده است.

سالانه نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار صرف لباس‌هایی می‌شود که نه پوشیده و نه بازیافت می‌شوند
این یعنی معادل یک کامیون منسوجات در هرثانیه دفن یا سوزانده می‌شود.

وشاک یا مُد فوری اصطلاحی است که از دهه‌ی اول قرن جاری میلادی بر سر زبان‌ها افتاد.

ایده اما ایده‌ی جدیدی نیست.
ریشه‌ی این اصطلاح به دهه‌های ۱۹۷۰-۱۹۸۰ میلادی و زمانی برمی‌گردد که عرضه‌‌کننده‌های پوشاک و نساجی ایالات متحده در رقابت با عرضه‌کننده‌های ارزان‌قیمت خاورِدور به تکاپو افتاده بودند.

طولی نکشید که این ایده مورد اقتباس قرار گرفته و پیاده شد. بسیاری از «زارا» به عنوان بنیان‌گذار این ژانر خرده‌فروشی یاد می‌کنند.


مردم جهان سالانه به صورت دسته‌جمعی ۸۰ میلیارد قطعه پوشاک مصرف می‌کنند.
پوشاکی که عمدتاً به عنوان کالایی دورریختنی یا یک‌بار مصرف از آن یاد می‌شود.

شاید باور کردنی نباشد که ما ۴۰۰ درصد بیشتر از ۲۰ سال پیش لباس خریداری می‌کنیم.
مواد اولیه ارزان‌تری مثل پلی‌استر جایگزین مواد طبیعی شده‌اند. ‌

می‌توان گفت امروزه تقریباً همه‌ی تولیدکننده‌های لباس از ترکیب مختلفی از مواد اولیه استفاده می‌کنند - و در بسیاری از موارد پلی‌استر یکی از آن‌هاست.

برای تولید هر تی‌شرت و شلوار جینی که به سطل زباله می‌اندازیم جمعا نزدیک به ۲۰هزارلیتر آب مصرف شده است.

هافینگتون‌پست در مقاله‌ای ادعا کرده که ۸۵ درصد از پوشاکی که مردم ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ دور ریخته‌اند در گورستان‌های زباله دفن شدند.

لباس‌های دفن‌شده برای همیشه لباس نمی‌مانند و کم‌کم شروع به تجزیه‌شدن می‌کنند. پوشاک تجزیه‌شده نوعی از گاز سمی و آلوده را تولید می‌کند که حاوی گازهای گلخانه‌ای دی‌اکسید کربن و متان است.


خبر سوزاندن لباس‌ها با نگاهی به آمار مقاله‌ی اکونومیست تکان‌دهنده است:
به ازای تولید هر کیلو پارچه ۲۳ کیلوگرم گازهای گلخانه‌ای تولید می‌شوند.
این در حالی است که دوره‌ی استفاده‌ی یک قطعه پوشاک قبل از دور ریختن آن امروز به نسبت ۱۵ سال پیش تقریباً نصف شده و بیشتر از نصف لباس‌هایی که طی فرایند مُد فوری تولید می‌شوند در همان سال اول به زباله تبدیل می‌شوند.

برچسب‌ها: داستان , حکایت ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


طلاق هم به شدت شیوع یافته است
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:16 | بازدید : 147 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

روانکاو و متخصص امور زناشویی Stephen J. Betchen در مجله « روانشناسی معاصر» می نویسد « دلایل افزایش جدایی، ربط زیادی به خود ازدواج ندارد. بخش زیادی از طلاق ها به خاطر این است که افراد برای پیوند زناشویی، دلایل نادرستی را برمی گزینند»

به نظر این استاد دانشگاه، مردم ،مراحل تصمیم گیری برای ازدواج را جدی نمی گیرند.
دولت و موسسات آموزشی نیز مردم را برای یکی از بزرگترین قراردادهای زندگی شان آماده نمی سازند.

وی می گوید مردم برای رانندگی لیسانس می گیرند
ولی به فکر هیچکس خطور نمی کند که مجوز و آموزش برای ازدواج و حتی فرزندآوری، ضروری است.

این هشت موردِ ناقص شایع ترین دلایل مردم جهان برای ازدواج هستند:

۱ – من برای اینکه پدر ومادرم اذیت نشوند تصمیم به ازدواج گرفتم!

۲ – من توانایی نه گفتن نداشتم!

۳ – والدین من خیلی همسرم را دوست داشتند!

۴ – همسرم برایم جذابیت نداشت ولی خیلی خوب با من رفتار کرد و قدرم را خیلی خوب می دانست!

۵- از خودش زیاد خوشم نمی آمد ولی عقیده مذهبی مان خیلی به هم نزدیک بود.!

۶ – از نظر مالی می توانستم به همسرم تکیه کنم!

۷- داشت دیر می شد!!!

۸ – خیلی چیزها که از یک همسر توقع داشتم را در خود داشت فقط یکی دو مورد اساسی در وی نبود که فکر نمی کردم مهم باشد!


پ.ن: بعدم ازدواج میکنن بدون برنامه ریزی بچه میارن میگن میخواستیم دهن مردم بسته شه . یا میگن بچه خوبه پیوند خانواده محکم میشه.

من یه زوجی میشناسم 20 ساله در برابر بچه دار شدن مقاومت کردن پیوند خانوادگی و وفاداری این زوج به هم از هزاران نفری که بچه دارن قوی تره والا.
تعهدی به هم دارن که تو کتابا باید نوشت مثال زدنی .یه زندگی عاشقانه و به دور از هیاهو.جراتم نداری تو زندگیشون دخالت کنی.

درست زندگی کن.برای خودت زندگی کن.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نگران
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:14 | بازدید : 145 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

نگرانِ هیچ محدودیت و اتفاقی نیستم
منی که می دانم معجزه ، گاهی می تواند در دلِ بدترین و پیشِ پا افتاده ترین اتفاقات ، رخ بدهد
"کبریت" ، بر اثر یک کثیف کاریِ ناشیانه با مخلوطِ آزمایشی رویِ زمینِ آزمایشگاه اختراع شد
"وب کم" ، نتیجه ی تنبلیِ چند محقق ، برایِ درست کردنِ قهوه بود

"ساخارین" حاصلِ خوردنِ نان ، با دستهایِ آلوده ی یک پژوهشگر بود
"پنی سیلین" ، بعد از یک بی توجهی و سهل انگاریِ ساده کشف شد

و "چیپس" که نتیجه ی انتقامِ یک سر آشپز ، از مشتریِ بهانه گیرش بود
باور دارم که پشتِ تمامِ اتفاقات ، حکمتی ست
و محدودیت هایِ زندگی ، می تواند پله ای باشد به سمتِ پیروزی

کافیست باور داشته باشم
که بهترین ها ، زمانی اتفاق می افتد که فکرش را هم نمی کنم
کافیست امیدوار باشم
که سخت ترین لحظات ، بانیِ بعیدترین موفقیت هاست

باید در بدترین ها ؛ دنبالِ بهترین باشم
باید به محدودیت ها ، به چشمِ "فرصت" نگاه کنم
باید یاد بگیرم،جورِ دیگری ببینم .

برچسب‌ها: نگران ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جرات ورزی چیست
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:13 | بازدید : 147 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

- در تاکسی نشسته اید و بغل دستی شما سیگاری روشن می کند
دود سیگار اذیت تان می کند اما نمی توانید حرفی بزنید، شهامت اش را ندارید، نمی دانید اصلا چطور باید برخورد کنید، شاید هم خودتان را توجیه می کنید: بی خیال! در این مملکت سه هزار میلیارد پول مردم را می خورند، بگذار این بنده خدا هم سیگارش را بکشد.

-می خواهید لباسی را که دیروز خریده اید به فروشنده مغازه پس بدهید
اما انگار می خواهید کوه بکنید، این قدر این کار را به عقب می اندازید تا بالاخره فراموش می کنید و آن لباس برای همیشه در کمدتان می ماند.

-از دوستتان ناراحت اید، اما نه آن قدر شجاعید که بروید در چشم هایش نگاه کنید و بگویید که ناراحت شده اید و نه آن قدر بزرگوارید که ببخشید و فراموش کنید
اعصاب تان خرد است و تنها کاری که می کنید این است که کم کم رابطه تان را با او قطع کنید.

-همکارتان مرتب می پیچاند و شما مجبور می شوید وظایف او را هم انجام بدهید
با عصبیت و درحالی که خودتان فحش می دهید بالاخره او را کاور می کنید، اما به او اعتراضی هم نمی کنید، مبادا که دلخوری پیش بیاید
البته چند وقت بعد جور دیگری تلافی می کنید:
در یک جلسه خصوصی زیرآب او را پیش رئیس تان می زنید
باز هم حالتان از خودتان به هم می خورد اما این بار توجیه می کنید که خب، حقش بود.

- در یک مهمانی نام یک آشنای قدیمی را به یاد نمی آورید اما می ترسید اعتراف کنید به فراموشی، تمام مدت با او گرم و دوستانه صحبت می کنید انگار صد سال است دوست هستید اما یک بار هم نامش را به زبان نمی آورید
آخرش هم اگرچه از این همه ترسو بودن، حالتان از خودتان بد شده، اما در دلتان می گویید: ببین من چقدر زرنگم! هیچ کس نفهمید!

- طبق روال معمول همسرتان باید لباس های شما را اتو می کرد، اما یک روز صبح می بینید که هیچ لباس اتو شده ای ندارید، قشقرق راه می اندازید و خلق همسرتان را هم خراب می کنید، نتیجه این می شود که با پیراهن چروک سر کار می روید و با همسرتان هم تا یک هفته قهر می کنید.

اینها چند نمونه ساده اند، روز ما پر است از چالش هایی مثل این ها.

چالش هایی که به صورت «واکنشی» با آنها برخورد می کنیم و معمولا نتیجه این واکنش ها می شود حال بد خودمان، یا دیگران، یا هردو
بی هیچ نتیجه ی مثبت.

نظام آموزشی ما جراحی های اساسی لازم دارد، یک آدم شجاع باید یک روز پیدا شود و بگوید خیلی مهم تر از اینکه به بچه های دبیرستانی مان انتگرال یاد بدهیم، یا بگوییم گازهای نجیب در کدام ردیف جدول مندلیف هستند، یا بخواهیم برایمان توضیح بدهند سلول زنده قورباغه آفریقایی چه ویژگی هایی دارد (تعجب نکنید؛ این ها عینا سوالات کنکور هستند)
باید بهشان یاد بدهیم چطور assertive (جرات ورز) باشند
نه منفعل یا پرخاشگر

جرات ورزی مهارتی است که یادمان نداده اند
چون خودشان هم بلد نبوده اند

دستکم، اگر ما می خواهیم پدر، مادر یا معلم خوبی باشیم، خودمان بعد از این همه سال، بالاخره باید یاد بگیریمش
به بچه هایمان هم بیاموزیم و این زنجیره نادانی را یک جا، سرانجام ببریم.

دوره ی جرات ورزی را باید در همه دبیرستان ها، در همه دانشگاه ها و در همه ادارات برگزار کرد.

ما نیاز داریم به این آموزش ها و فقدان آنها، روی همه چیز ما تاثیر گذاشته است؛ از سیاست خارجی مملکت بگیر تا خصوصی ترین روابط زن و شوهرها در اتاق خواب.


جرات ورزی، یک زیربنای شناختی دارد و یک سری هم تکنیک
البته که نمی شود ظرف چند ساعت یک آدم را زیر و رو کرد

اما مثل همه مهارت ها، اگر مسیری باز شود در ذهن آدم ها، بقیه راه را خودشان می روند

البته همه نمی توانند این همه «ممتاز» باشند
دیگرانی هم هستند همین نزدیکی که در مرداب مشکلات شان دست و پا می زنند و شهامت برداشتن اولین قدم را هم ندارند.

دنیا به وجود آدم های باشهامت و پر انرژی مفتخر است
همین ها دنیا را جای بهتری برای زندگی کرده اند وگرنه آدم های محافظه کارزیادند و بود و نبودشان هم فرق چندانی به حال دنیا ندارد.
دنیا به آدمهای جسور نیاز دارد تا قوانین غلط را بشکنند

برچسب‌ها: جرات , نترس ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زن و تحمل درد
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:12 | بازدید : 162 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

اولین باری که رد خون را
در لباس زیرمان دیدیم،
بدون شک تمامی مان وحشت کردیم.
بعد آمدند
در گوش مان گفتند
این یک راز است و هیچ مردی نباید از آن بو ببرد.
دردهای یواشکی ِزیادی کشیدیم.
دردهایی از ناحیه ی کمر تا زیر شکم.
حالت تهوع از شدت درد.
در فصل سرما عرق کردیم.
فوبیای رد خون بر پشت فرم های مدرسه داشتیم...
آن هایی که مذهبی بودند
ماه رمضان ها در خانه باید ادای روزه دارها را در می آوردند.

سه بار سکته میکردیم تا برویم داروخانه و از اقای پشت پیشخوان نوار بهداشتی بخواهیم.
به شخصه امتحان های زیادی را سر همین درد ماهیانه،
خراب کردم.
اردوهای زیادی را کنسل کردم.
کلاس های مهمی را غیبت کردم.
وسط جنگل های شمال از درد به خود پیچیدم
و صدایم در نیامد.

پایم را گذاشته بودم مشهد
و به دلیل همین قاعدگیِ لعنتی توی هتل مانده بودم.
دریای کیش را دیده بودم
و تنها ساق پایم را داخلش برده بودم.
دبیرستانی که بودم
اگر وسط زنگ یکدفعه دردم میگرفت
باید با آژانس به خانه برمیگشتم.

شب هایی که از درد و عرق از خواب جا میپریدم
و آنقدر آن شب طولانی بود
که حتی از گریه هم خوابم نمیبرد.

تمام این ها به کنار.
اگر یک روز بعد از یک ماه این درد دیرتر به سراغمان بیاید
وحشت به جانمان می افتد.
سونوگرافی باید برویم.
پله ها را نباید بالا و پایین برویم.
باید پسته و موز بخوریم.

ولی در این بین تنها چیزی که دردش بیشتر از درد جسم است
درد روان ماست.
دردی که باید تمام این دردها را مخفی کرد.

که مبادا برادر و پدرت بفهمند تو درد میکشی.
که مبادا استاد دانشگاه بفهمد تو از درد به خود میپیچی.

که یکدفعه اگر توی خیابان از شدت ضعف به زمین بخوری
نباید بگویی پریود هستم.
سال آخر مقطع کارشناسی که بودم به سیم آخر زدم.

یک روز وسط امتحان که درد امانم را بریده بود
و به زور جواب ها را مینوشتم
پایین برگه ام ضمیمه کردم:
استاد شما از درد پریود چیزی نمیدانید
و حق دارید به برگه ی پر از جفنگ من نمره ندهی

دردهایم را در خانه بروز دادم.
جیغ میکشیدم
و از عمد می آمدم
وسط سالن و از درد به خود میپیچیدم.
سحرهای ماه رمضان بیدار نشدم
و اعلام کردم من یک هفته مرخصی دارم
و در ازایش درد میکشم

یک هفته در ماه نفرت مان را نسبت به تمام مردهای اطرافم،
اعلام میکردم.
اما هیچ چیز این وسط تغییر نکرد.

نه مردها درک شان افزایش یافت
و نه از دردهای من کم شد
چیزی که میخواهم بگویم


بهداشت روحی و حمایت روانی زن ها در طی این شش روز
یک هفته
ده روز
مهم ترین مسئله ای ست
که یک زن به آن احتیاج دارد.

حالا که جامعه ی ما یک تاریخ شمسی به این روز اختصاص نمی دهد
لطفا کمی هوای زن ها را داشته باشید.

برچسب‌ها: زن , تحمل درد , زن قوی ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فال روز
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:10 | بازدید : 145 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

فروردین

تو عالی هستی
اعتماد به نفس بالا و قدرت بالای رهبری
از تواناییات استفاده کن
اراده ی فوق العاده ای داری
اما هیجان زدگی شاید تورو به اشتباه بندازه
قبل از هر تصمیمی خوب فکر کن

اردیبهشت

درگیر مسایل مالی هستی
زیاد بهش فکر نکن
وقت زیاد هست برای حلش
تو مسئولیت پذیری و همه اینو می دونن
تو عاقل و بالغی
روی اولویت ها تمرکز کن نه مسایل بیهوده

خرداد

شاید خودخواهی بقیه اذیتت کنه
خودخواهی بد نیست
اگر توجه به نیازهای خودت باشه
رفتار بد بقیه نباید اذیتت کنه
تو تصمیم بگیری عملی می کنی و اراده ت قویه
اما نباید جوری باشی رو حرف اشتباهت پافشاری کنی
انعطاف پذیر باش

تیر

امروز جنگجویی
هرچی هم بقیه بترسن تو میونه ی میدونی و می جنگی
قوی و جسوری امروز و همین عالیه
دوستا و عزیزانت از توصیه های خوبت بهره مند میشن امروز
امروز نتایج فوق العاده ای می گیری
البته غرور‌ رو از خودت دور کن

مرداد

تمرکزت قویه تا به نتیجه نرسی ول نمی کنی
نذار ترس و نگرانی جلوتو بگیره
به خودت اعتماد داشته باش
و نذار کسی عنان کارت رو دست بگیره
مراقب حرفات باش
رازی رو فاش نکن و غیبت نکن و چیزای کوچیکو بزرگ نکن

شهریور

برای گفتن حرفی که تو ذهنته
الان وقتشه
حرفاتو بزن و نذار روحتو خراش بده
شجاع و جسور باش
مراقب کلماتت باش
امروز احساس و عملت در یه راستاس
نذار بقیه نظرتو برگردونن

مهر

اعتماد به نفس تو اسلحه ی قوی تو در برابر دیگرانه
تو هم محتاطی هم جسور
اگه امروزت رو قدر بدونی
می تونی در اینده هم از نتایجش بهره مند بشی
معجزه فقط خودتی و تلاشی که می کنی
به کمک بقیه هم نیاز داری
و معطل نکن درخواست کمک رو

آبان

شرایط روی تو تاثیری نمی ذاره
اعتماد به نفس داری و بقیه روت حساب می کنن
برای هرچه می خوای انجام بدی لوازمش رو داری
و به چیز خاصی نیازی نیست
مستقل باش و نذار چیزی این استقلال رو ازت بگیره
به روز باش و با توجه به شرایط روز زندگی کن

آذر

برای هیچکس و هیچ چیزی لازم نیست
خودتو تغییر بدی یا نقش بازی کنی
شاید شرایط و تنش ها جوری باشه
که بخوای دور از دیگران و تنها باشی
اما این به سودت نیست
نمی تونی از واقعیت فرارکنی
انتظاراتت رو معقول کن تا شکست نخوری

دی

دست به کار شو و وقت هدر نده
کسی نمی تونه برای تو کاری کنه
سفره دلت رو پیش کسی باز نکن
شکایت نکن از زندگی
با انرژی امروزت می تونی خیلی کارا کنی
درس بگیر از زندگی
و یاد بگیر باید گاهی سکوت کرد

بهمن

امروز باید کار کرد
افرادی که با تو کار می کنن باید یه سری تغییرات بدن
فضای کار باید جدی باشه امروز
تک روی خوب نیست
به بقیه اعتماد کن برای همکاری
و خودت مدیریت کن و تمرکز روی مسایل مهم تر

اسفند

مراقب قلب و احساست باش
و نذار کسی بهت اسیب بزنه
امروز استراحت کن
بیرون از خونه مراقب الفاظ باش
از احساست نهایت استفاده رو ببر
ضعفاتو بشناس و به نقطه قوت تبدیل کن


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


از پدر و مادر چه ویژگی هایی را به ارث می بریم؟
یک شنبه 14 مهر 1398 ساعت 17:7 | بازدید : 139 | نویسنده : مینا | ( نظرات )

جنسیت
_اگر مرد چند برادر داشته باشد چند فرزند پسر و اگر چند خواهر داشته باشد چند فرزند دختر خواهد داشت. تعداد کمی از مردان هستند که در اسپرم کروموزم های x و y به نسبت مساوی دارند و احتمال دختر یا پسر دار شدن آن ها مساوی است.

_وضعیت دندان ها
اگر پدر بیشتر به دندانپزشکی برود احتمال این که دخترش هم مشکلات دندان داشته باشد زیاد است. کودک شکل و اندازه دندان هایش را از پدر به ارث می برد.

_هوش
ژن های مسئول هوش در کروموزوم x هستند به همین دلیل پسرها هوش شان را از مادر به ارث می برند اما دخترها هم از پدر و هم از مادر به ارث می برند.

_وزن
وزن کودک بستگی به مادر دارد. اگر مادر لاغر باشد کودک هم لاغر است
اگر مادر چاق باشد کودک نیز بعد از تولد اضافه وزن خواهد داشت.

_قد
پدر خانواده بیشتر روی قد کودک تاثیر دارد تا مادر.
اگر پدر قد بلند باشد کودک نیز قد بلند خواهد شد.
۶۰ الی ۸۰ درصد قد کودک بستگی به قد پدر و مادرش دارد باقیمانده آن بستگی به سبک زندگی و برنامه غذایی کودک دارد.
معمولا بچه های کوچک تر کوتاه تر از بچه های بزرگ هستند.


_رنگ چشم
اگر یکی از والدین رنگ چشم قهوه ای داشته باشد و یکی دیگر از آن ها رنگ چشم آبی یا سبز داشته باشد احتمال این که چشم کودک قهوه ای شود بیشتر است.

_موهای فر
اگر هر دو والدین موهای فر داشته باشند موهای کودک فر است.

اگر هر دو موهای صاف داشته باشند موهای کودک صاف است.

اگر یکی از والدین موهای فر و یکی دیگر موهای صاف داشته باشد موهای کودک مجعد است.

اگر هر دو والدین موهای فر داشته باشند و یکی از بستگانشان موهای صاف داشته باشد ممکن است موهای کودک صاف باشد.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جدیدترین اخبار گرافیک و آدرس artiran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 40
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 18
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 56
:: بازدید ماه : 122
:: بازدید سال : 1701
:: بازدید کلی : 2909