نگران
|
|
نگرانِ هیچ محدودیت و اتفاقی نیستم منی که می دانم معجزه ، گاهی می تواند در دلِ بدترین و پیشِ پا افتاده ترین اتفاقات ، رخ بدهد "کبریت" ، بر اثر یک کثیف کاریِ ناشیانه با مخلوطِ آزمایشی رویِ زمینِ آزمایشگاه اختراع شد "وب کم" ، نتیجه ی تنبلیِ چند محقق ، برایِ درست کردنِ قهوه بود
"ساخارین" حاصلِ خوردنِ نان ، با دستهایِ آلوده ی یک پژوهشگر بود "پنی سیلین" ، بعد از یک بی توجهی و سهل انگاریِ ساده کشف شد
و "چیپس" که نتیجه ی انتقامِ یک سر آشپز ، از مشتریِ بهانه گیرش بود باور دارم که پشتِ تمامِ اتفاقات ، حکمتی ست و محدودیت هایِ زندگی ، می تواند پله ای باشد به سمتِ پیروزی
کافیست باور داشته باشم که بهترین ها ، زمانی اتفاق می افتد که فکرش را هم نمی کنم کافیست امیدوار باشم که سخت ترین لحظات ، بانیِ بعیدترین موفقیت هاست
باید در بدترین ها ؛ دنبالِ بهترین باشم باید به محدودیت ها ، به چشمِ "فرصت" نگاه کنم باید یاد بگیرم،جورِ دیگری ببینم .
|
یک شنبه 14 مهر 1398برچسب:نگران,
|
|
|
|
|